با زنت شوخی کن
سر به سرش بگذار
از غذایش بِچِش
از دستپختش تعریف کن
و بدان که اگر گاهی هم ظرف ها را تو بشوری آسمان خدا به زمین نمی آید!
می دانی؟
او همان دختر رویاهای دیروزت است
که این روز ها در ذهنت دختر قد بلند را به تصویر میکشیدی
که به آشپز خانهء زندگی امروزت آمده!
باور کن بدون او
اجاق خانه ات حسابی کور کور است
گونه هایت خیس است ؟
باز با این رفیق نابابت ، نامش چه بود ؟ هان ! باران …
باز با “باران” قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها
همدم خوبی نیست برای درد ها
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکند...
آدم هــــــ ـا... فـ ـرامـ ـوش نــ ـمـیکــــنـنـ ـد ... !!
فقـ ـط ...
دیـــگـ ـر ســــــــــــــــــ ـاکتـــــ مـ ـی شـ ـونـــ ـد ...
هــ ـمـیـ ـن ....!
بـــــارهــــا گفتم به تو ؛
چـشمــها ،
بــــرای ِ نـــگاه اسـت …
امّــــا ..
تـــــو ..
هــــر روز بـــا آنـها ..
حـــادثــه مــی آفــــریـــــنی
میخواهمتــــــــــــــــــــ…
ولــــی…
دوری…
خیلی خیلی دور...
نه دستم به دستانـــــــت میرسد
...نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ
تو دنیا یکی هست که دنیایش تویی / روز و شب در فکر توست ، رویایش تویی /
گلی خوشبوست که عطر و بویش تویی / ماهی کوچکی است که دریایش توسس /
شمعی روشنی هست که نورش تویی / نا امیدی است که امید فردایش تویی /
دلی با یک آرزوی بزرگ که آرزویش تویی / خیالی خسته که آرامش شبهایش تویی /
چشمانی خیره به سویی که سویش تویی / یک دل زخمی که مرهم زخم هایش تویی
نظرات شما عزیزان:
like......
.: Weblog Themes By Pichak :.